کد مطلب:315002 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:483

یا ابوالفضل تو را به جان حسین دست های کوچک علی اصغر را به سر امیر علی بکش
من در یك خانواده مذهبی به دنیا آمدم و همه عمر افتخارم این بوده كه نوكر اهل بیت علیهم السلام هستم و نسل به نسل حدود چهل سال است كه خانواده ما مراسم عزاداری و جشن اهل بیت را برقرار می كنیم. از این رو معجزات و كرامات به چشم خود دیده ام چه آنها كه برای خودمان اتفاق افتاده است یا آنهایی كه برای دیگران اتفاق افتاده.

در ایام محرم روضه داریم و علم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و گهواره حضرت علی اصغر و شبه علی اكبر (علیهماالسلام) هم در مراسم ما هست كه مردم با توسل به اینها حدود 50 سال است كه مراد می گیرند. مردم شهر در تمام فصول سال برای حاجت به علم حضرت عباس (علیه السلام) پارچه می بندند و مراد می گیرند. اما امسال برای خانواده ما اتفاقی افتاد كه نذر كردیم كه اگر ابوالفضل (علیه السلام) مراد ما را بدهد این كرامت را برای كتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم (علیه السلام) بنویسم.

در روز 7 / 1 / 83 آقای سید پندار توفیقی (برادر بنده) به همراه همسر و فرزند 5 ماهه اش و مادر زن و خواهر زنش بعد از تعطیلات نوروزی عازم تهران شدند. اما ساعت 30 / 11 ظهر خبر تصادف آنها كه در 40 كیلومتری سمیرم اتفاق افتاده بود به خانواده ما رسید. از این رو خانواده با ناراحتی دست به دعا برداشته و شروع به استغاثه و دعا كردیم. تمام فامیل هم به همراه خانواده ما دست به دعا برداشتند و با صدای بلند «یا ابوالفضل، یا عباس» می گفتند. تعدادی از اعضای خانواده به كمك آنها رفتند و آنها را به بیمارستان الزهرا رساندند. حال خانم و بچه



[ صفحه 578]



اش از همه بدتر بود چون تصادف خیلی شدید بود و (یا ابوالفضل) گفتن برادرم و بقیه سرنشینان آنها را از یك مرگ حتمی نجات داد. سید امیر علی كوچولو ما 9 روز در بیهوشی بود.

دكترها او را جواب كردند چون ضربه مغزی شده بود از طرف دیگر خانواده ام دست از دامان ابوالفضل برنداشتند شبه علی اصغر (علیه السلام) را به مسجد بیت العباس به همراه كارت بیمه بچه برادرم و عكس او بردیم و گرو گذاشتیم. 7 گوسفند قربانی كردیم تمام این مدت مادرم علم حضرت عباس (علیه السلام) و گهواره حضرت علی اصغر (علیه السلام) را زمین نگذاشت هر روز با پای برهنه به بیت العباس (علیه السلام) می رفتند و دعا می كردند. ابوالفضل را به جان امام حسین و به جان طفل 6 ماهه امام حسین (علیه السلام) قسم می دادیم. كه دست های كوچك علی اصغر را به سر كوچك امیر علی بكشد از طرف دیگر برای برادرم و زنش مرتب توسل به ابوالفضل داشتند. علی اصغر را واسطه می كردند برای نجات كودك 5 ماهه شان تا اینكه زن برادرم شب خواب می بیند كه گهواره علی اصغر (علیه السلام) پیش تخت فرزند بیمارش در بیمارستان است و برای فرزندش دعا می كند و گریه می كند و علی اصغر (علیه السلام) با چشمانی قشنگ و درشت به او نگاه می كند.

وقتی از خواب بیدار شد گفت: بچه ام شفا گرفته. همان روز از بیمارستان به آنها تلفن زدند كه حال بچه رو به بهبود است همه خانواده دعا می كردند و می گفتند: ای ابوالفضل تو دكتر امیر علی باش معجزه كن كه دكترهای بیمارستان الزهرا متعجب شوند. نذر كردیم كه انشا الله امیر علی به همراه خانواده اش به پابوس آقا ابوالفضل (علیه السلام) بروند ما در همه دعاهایمان ابوالفضل (علیه



[ صفحه 579]



السلام) را به جان علی اصغر طفل 6 ماهه برای نجات امیر علی قسم می دادیم كه به لطف خداوند دعاها مستجاب شد و امیر علی به هوش آمد. و بعد از 24 ساعت مرخص شدند و او را به پابوس امام رضا (علیه السلام) بردند چون خانواده پدر بزرگش از طرف مادر ساكن مشهد مقدس هستند.

ما قبل از این كه برای امیر عباس شناسنامه بگیریم ابتدا او را در بیت العباس گچساران بیمه كردیم و افتخار نوكری آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام) را دارد و همه شهر گچساران می گویند امیر علی آزاد كرده آقا ابوالفضل (علیه السلام) است. ناگفته نماند تمامی سرنشینان دیگر هم به لطف حضرت ابوالفضل (علیه السلام) از مرگ نجات پیدا كردند.

سید محمد تقی توفیقی. گچساران.